برخلاف تصور عمومی درجنگ ارزی کشوری برنده است که بتواند ارزش پول ملی خود را پایین نگه دارد چون واردات این کشور گرانتر و صادرات آن ارزانتر میشود.اینکه سرانجام در ماههای پایانی دولت، مقامات اقتصادی به علم اقتصاد رجوع کرده و تلاش میکنند در توجیه مشکلات اقتصادی از منطق و علم اقتصاد کمک بگیرند جای بسی امیدواری و خوشحالی است. شاید تاب وزیر اقتصاد از شدت انتقادات اقتصادی اخیر تمامشده که مجبور به بهرهگیری از تئوریهای اقتصادی برای توجیه شرایط اقتصادی اخیر شده است.
این بازگشت به منطق اقتصادی البته مصداق عینی نوشداروی پس از مرگ سهراب است. ای کاش 8سال پیش دولتمردان و مقامات اقتصادی دولت اینگونه از علم اقتصاد مایه میگذاشتند. اما چند سؤال:
اگر کاهش ارزش پول ملی خوب است چرا تا یکی دوسال پیش رئیسجمهور از ضرورت کاهش ارزش دلار از 1200تومان به 700تومان سخن میگفت و بر اجرای آن تأکید داشت؟
اگر تحریمهای بینالمللی تشدید نمیشد و بیتدبیریهای دولت بروز نمییافت تا قیمت ارز 3برابر شود و ارزش پول ملی 3برابر کاهش پیدا نمیکرد، آیا باز هم سخنگوی دولت درصدد توجیه این مسئله برمیآمد؟
اگر کاهش ارزش پول ملی به سود اقتصاد ملی است که هست، چرا دولتهای نهم و دهم تا قبل از تشدید تحریمهای اقتصادی اخیر، تلاشی هدفمند و برنامهریزیشده برای اجرای این سیاست نداشته و در شرایط اجبار مجبور به پذیرش واقعیت کاهش ارزش پول ملی شده است؟
یک سال است که ارزش پول ملی کشور در حدود 3برابر کاهش یافته است. در طول این مدت دولت چه بهره اقتصادیای از آن برده و چه میزان صادرات غیرنفتی کشور افزایش یافته است؟ چه میزان درآمدهای ارزی کشور بالارفته است؟ مگر نه ایناست که در یک سال اخیر فعالان اقتصادی بهشدت در تنگنای اقتصادی قرار گرفتهاند و بهطور گستردهتر دود گرانیها به چشم مردم میرود؟